سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در خبر ضرار پسر ضمره ضبابى است که چون بر معاویه در آمد و معاویه وى را از امیر المؤمنین ( ع ) پرسید ، گفت : گواهم که او را در حالى دیدم که شب پرده‏هاى خود را افکنده بود ، و او در محراب خویش بر پا ایستاده ، محاسن را به دست گرفته چون مار گزیده به خود مى‏پیچید و چون اندوهگینى مى‏گریست ، و مى‏گفت : ] اى دنیا اى دنیا از من دور شو با خودنمایى فرا راه من آمده‏اى ؟ یا شیفته‏ام شده‏اى ؟ مباد که تو در دل من جاى گیرى . هرگز جز مرا بفریب مرا به تو چه نیازى است ؟ من تو را سه بار طلاق گفته‏ام و بازگشتى در آن نیست . زندگانى‏ات کوتاه است و جاهت ناچیز ، و آرزوى تو داشتن خرد نیز آه از توشه اندک و درازى راه و دورى منزل و سختى در آمدنگاه . [نهج البلاغه]

گمگشته

 
 
با من نیستی....(جمعه 87 فروردین 30 ساعت 1:45 صبح )

عشق چه نوع چیزیسیت؟

خیلی شبیه درد به نظر می رسد!

هرگز به سراغ من نیامد هرگز به سراغ تو نیامد!

هرگز نمی دانست چه طور یا آرزو نمی کرد یا سعی نمی کرد

به این دلیل است که با من نیستی...

چون ما هرگز دیدار نکردیم

در تمام زمانی که از دست دادیم

همیشه نقش خود را ایفا کردیم

زیرا چیزی را که هرگز فروزان نشده نمی توان خاموش کرد

زیرا چیزی را که هرگز پژمرده نشده نمی توان دوباره شاداب کرد

خستگی و شیدایی مرا هرگز نمی فهمی

زیرا برای تو فرقی ندارد که من در دوزخ بیفتم

این عشق را مایه ی تحقیر خود پنداشتی

چون هرگز به جستجوی من نیامدی

کجاها که نبوده ام

با این وجود مرا دوست نداشتی

به این دلیل است که با من نیستی

به این دلیل است که با تو نیستم.....



 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
 




بازدیدهای امروز: 3  بازدید

بازدیدهای دیروز:18  بازدید

مجموع بازدیدها: 12043  بازدید


» لینک دوستان من «
» لوگوی دوستان من «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «